اکوسیستم نوآوری در انتظار راهبری بانکها
مهدی الیاسی، از سالهای گذشته نامی آشنا در سیاستگذاری علم و فناوری کشور بوده است و اکنون دبیر شورای راهبری فناوری ها و تولیدات دانش بنیان است. از نظر او بانکها پیشرو فناوری و توانمندساز دانشبنیانها هستند و نباید جایگاه آنها را تنها در تسهیلاتدهی و صدور ضمانتنامه ببینیم. او با اشراف به بازار دانشبنیان کشور و چالشها و فرصتهای آن، معتقد است نقشآفرینی بانکها ذیل قانون جهش تولید دانشبنیان پتانسیلی بیش از آنچه تاکنون به کار گرفته شده است، دارد.
این سیاستگذار باتجربه، اثربخشی نوآوری در بانک را مشروط به همگن شدن نوآوری در سازوکارهای بانکی میداند و نگاه مسئولیت اجتماعی بانک در حوزه نوآوری را ارزشمند اما میرا توصیف میکند. او در این گفتوگو، با ظرافت نقشه راهی روشن برای سیاستگذاران نوآوری در بانک ترسیم میکند.
-
اگر بخواهیم یک نقشه راه کلی برای نقشآفرینی بانکها در آینده اقتصاد دانشبنیان و اکوسیستم نوآوری ترسیم کنیم، از نظر شما چه اجزائی در آن اساسی هستند؟
موضوع صنعت بانکداری در اقتصاد دانشبنیان از چند زاویه امکان تحلیل و بررسی دارد. از دیرباز، اقتصاد دانشبنیان پیشرانهای متفاوتی برای شکلگیری بازارهای خود داشته است: از صنعت دفاع و صنعت سلامت که معمولاَ از آنها یاد میشود تا صنعت بانکداری، بورس و بیمه. واقعیّت این است که بخش شایان توجهی از نوآوریها ریشه در نظام های پولی، بانکی و مالی دارند. در حال حاضر هم، وقتی صحبت از اقتصاد دانشبنیان میکنیم حوزه فینتک پیشران است. بنابراین، خیلی برای ما اهمیّت دارد که بانکداران بهعنوان یک متقاضی پیشرو نوآوری در کشور، رفتار نوآورانه از خود بروز دهند. با توجه به امکانهای صنعت بانکداری برای جذب و نگه داشت نیروی متخصص، این صنعت میتواند در حوزه اشتغال هم متفاوت عمل کند. بخش مهمی از تحول دیجیتال در ایران هم مرهون شرکتهای زنجیره بانکی هستند که به نوعی رهبران اکوسیستم به حساب میآیند. ما امروزه، بانکهای نوآور با سرعت نوآوری به نسبت خوبی در اقتصاد ایران داریم.
اما همچنین، بانکها میتوانند نقش توانمندساز هم داشته باشند. در این سال ها تعامل خوبی بین دانشبنیانها و بانک ها اتفاق افتاده است و شرکتهای دانشبنیان جزو مشتریان کوچک متوسط، ولی خوب بانک به حساب میآیند و بینظمی و نداشتن تعهد در آنها بسیار کم است.
-
براساس آمارهای موجود، بانک تجارت در زمینه اعطای وام و صدور ضمانت نامه به دانشبنیانها عملکرد مطلوبی داشته است. بانک جز این موارد چگونه میتواند در توانمندسازی دانشبنیانها نیز نوآور باشد؟
بخش بانکی با دانشبنیانها با ادبیات تسهیلات و ضمانت گفتوگو میکند، اما این ادبیات، اگرچه بسیار حمایتگرانه و باارزش است، تمام نقش بالقوه بانک در توانمندسازی نیست. در هر سه رکن نظام های مالی (بورس، بانک و بیمه) این مسئله مشترک است و از نظر من ما به نئوبانک اختصاصی در حوزه دانشبنیان نیاز داریم. مثالی از صنعت سلامت میزنم. الان در صنعت سلامت تجهیزات پزشکی پیشرفته که بسیار هم صنعت گرانی است؛ کشورهای پیشرفته مدل کسبوکاری طراحی کردهاند که در آن به جای اینکه بیمارستان تجهیزات گرانی مانند MRI را بخرد آن را به صورت امانی از تولیدکننده تجهیزات پزشکی تهیه میکند و آن شرکت با بیمارستان در پرداختهای خرد بیماران شریک میشود. ببینید که چقدر این مورد برای بیمارستانهای ما لازم است که کمبود منابع دارند. این کار یک ضلع سوم بانکی هم لازم دارد که خدماتی توسعه دهد که به همراه دو ضلع دیگر کارایی داشته باشد. اینجا، ما به مدلهای نوآورانهای نیاز داریم که بانک بتواند تأمین مالی دانشبنیانها را با ابزارها، امکانها و ابتکارهای خود محقق کند.
-
فرمودید 3 نقش مهم برای بانک در تعامل با اکوسیستم نوآوری قائل هستید. به پیشران بودن بانک و توانمندسازی اشاره کردید. بخش سوم چیست؟
بخش سوم در حوزه بانکی عملکرد سرمایهگذاری آن است که تأمین مالی حوزه دانشبنیان است. در این باره در قانون جهش تولید ماده 18 مطرح شد که سرمایهگذاری بانکها در حوزه دانشبنیان مشابه سرمایهگذاری در حوزههای بانکی تلّقی شود. نقش اول بانک تا پیش از این، نقش سرمایهگذاری در حوزه بانکی بود، اما مطلوب این است که بانکها از زاویه سرمایه گذاری در موضوعات مهم کشور وارد شوند. برای همین در قانون جهش تولید دانشبنیان ماده 18 به بانکها اجازه داده شد که در تعامل با صندوق نوآوری و شکوفایی (بهعنوان نهاد مالی تخصصی حوزه دانشبنیان) در بخشهای دانشبنیان سرمایهگذاری کنند. با این شکل سرمایهگذاری بانکها همسو با حمایت ملّی و حاکمیتی، مولد اشتغال تخصصی و آفریننده آینده میشوند. الان همه میبینیم که کشورهای منطقه ما در حال تعریف ابرپروژههای گاهی ژول ورنی برای آینده هستند که حتی، اگر بخشی از آن هم محقق شود ارزش افزوده ای ایجاد میکند که علاوه بر ارزش افزوده شایان توجه، امید و اقتدار برای کشور به همراه دارد. در این مسیر بانک مرکزی به طور نسبی کمک کرده است و با تحرکات بیشتر میتواند اوضاع بهتر هم شود.
-
به نظر شما در حال حاضر، کدام مورد در میان 3 موردی اولویت داردکه اشاره کردید؟
اینها به نوعی مکمل هم هستند، اما مورد اول و سوم بسیار مهم هستند یعنی ما نیاز داریم بانکها به عنوان رهبر اکوسیستم فینتک نقش جدیتری بازی کنند. در مثال توسعه هوش مصنوعی، ما کلاندادهای غنیتر از کلانداده صنعت بانکی در کشور به ندرت سراغ داریم یا صنعتی را نمیتوان نام برد که به اندازه بانکداری تجربه کار با داده داشته باشد. پس ما اگر به دنبال توسعه هوش مصنوعی هستیم باید بتوانیم روی زیرساخت، منابع و امکانهای بانکها حساب کنیم.
-
در موضوع سرمایهگذاری بانکها با توجه به امکانهای فراهمشده به وسیله قانون جهش تولید دانشبنیان چطور؟
یک سال و نیم از تصویب قانون جهش تولید دانشبنیان گذشته است و از نظر من، ما به قدر کافی از آن بهره نبرده ایم. با نگاه مهربانتر نهادهای نظارتی (به رغم دغدغههای به جا و صحیحشان) و مواجهه فعالانهتر بانکها میتوانستیم بهره بیشتری بگیریم. بانک وقتی ذینفع باشد خودش خدمات هم توسعه میدهد. در حال حاضر، بعد از حدود دو دهه از شکلگیری اکوسیستم دانشبنیان کشور، ما برآوردی داریم که کدام صنایع و کدام بخشها مقیاسپذیرتر هستند و مزیت بیشتری دارند. اگر بانک برای ورود به این صنایع و بخشها طراحی داشته باشد و استراتژیای سامان بدهد که رشد بانک هم تأمین شود بقای آن بیشتر است تا اینکه بخواهیم این فعالیتها را از جنس فعالیتهای مسئولیت اجتماعی پیش ببریم. برای اینکه این قبیل سرمایهگذاریها کاملاَ استراتژیک در دل کسبوکار بانک جا بگیرد و منافع بانک هم تضمین شود باید که مثلاَ یکی از اعضای هیئت مدیره بانک خود را وقف پیش بردن جریان نوآوری در بانک کند. امروزه، همه صنایع نیاز دارند به یک بانک وصل باشند تا به راحتی خدمات بانکی را در کسبوکارشان جاری کنند. این همافزایی باید شکل بگیرد در غیر این صورت اگر نوآوری را به عنوان یک مسئولیت اجتماعی بدون ضرورت یا مُد زمانه ببینیم، هر ساختاری بسازیم، ساختاری موقّتی است و از بین می رود. ماهیت کار سرمایهگذاری در نوآوری، مزیت سازی برای آینده است؛ چه نوآوری در فینتک، چه نوآوری در کسبوکارهای مکملی که میتواند فینتک را اهرم کنند.
نظرات کاربران