بلاکچین و فینتک
سرنوشت بلاکچین و فینتک به هم گره خوردهاست. فناوری دفتر کل توزیعشده[1] (DLT) امکان ثبت و اشتراک دادهها در میان ذخایر دادۀ[2] متعدد و به اشتراک گذاشته شدن و همگامسازی[3] تراکنشها و دادههای ثبتشده در میان شبکههای توزیعشده مشارکتکنندگان بهطور همزمان را فراهم میکند.
بعضی از DLTها از بلاکچین برای ذخیره و انتقال دادههایشان استفاده میکنند، همانطور که از روشهای رمزنگاری و الگوریتمی برای ثبت و همگامسازی دادهها در شبکه با روشی تغییرناپذیر[4] بهره میبرند.
DLT بهصورت فزاینده، تامین مالی اکوسیستم را با ارائه امکان ذخیرۀ تراکنشهای مالی در چند مکان بهصورت همزمان، ممکن میکند. فرآیند میان زنجیرهای[5] بیش از پیش تعاملپذیری[6] بلاکچین را تسهیل کرده و امکان انتقال و به اشتراک گذاشتن دادهها و ارزشها در میان وظایف و صنایع، از جمله پردازش پرداخت و مدیریت زنجیره تامین کالا را فراهم میکند.
امکانهایی مانند قراردادهای هوشمند، اثباتهای دانش صفر و ذخیرهسازی و تبادل دادههای توزیعشده که برای نوآوریهای موجود فینتک از جمله کیف پول دیجیتال، دادههای دیجیتال، امور مالی غیرمتمرکز[7](DeFi) و توکنهای غیر قابل معاوضه (NFT) حیاتی هستند، نقش کلیدی خواهند داشت.
علاوهبراین، سهامداران سنتی از جمله سرمایهگذاران و صندوقهای نهادی، بهصورت تدریجی در حال افزایش داراییهای دیجیتال در پرتفوهای خود و افزایش دسترسی به تامین مالی و ارتقای ظرفیت بلاکچین و DTL برای برهم زدن بازارهای جاافتاده هستند. به عنوان مثال، امور مالی غیرمتمرکز بهعنوان نوعی از امور مالی براساس بلاکچین که از قراردادهای هوشمند برای رفع نیاز به واسطهگری مرکزی استفاده میکند، اکنون در حال رونق پیدا کردن است.
DLT همچنین درحال تاثیرگذاری در سیاستگذاری و مقرراتگذاری دولتی است؛ براساس یک پیمایش که توسط «بانک تسویه بینالمللی» در ابتدای سال 2021 انجام شد، حدود 60 درصد بانکهای مرکزی گفتهاند که در حال عرضه آزمایشی یا حداقل بررسی ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی (CBDC) هستند. به عنوان مثال، «بانک خلق چین»، راهاندازی آزمایشی یک «رنمینبی» دیجیتال براساس DTL اجازه داده شده را آغاز کرده و مقدمات نظارت بهتر بر سیاستهای پولی و تخصیص منابع در سطح کلان را فراهم کرده است.
کنار هم قرار گرفتن بلاکچین و فینتک کاربردهای قابل توجه دیگری نیز دارد از جمله:
- خدمات حمایت دارایی دیجیتال: سرمایهگذاران نهادی بهدنبال قابلیتهای DLT، شامل توکنسازی[8] شرکتها یا صندوقهای دارایی خصوصی ثبتنشده، تبادل نقطهای[9] میان ارزهای جاافتاده و رمزارزها در صرافیهای آنلاین و خدمات حفاظت[10] مانند رمزگذاری امانسپاری کلید[11] از طرف مشتریان هستند.
- اکوسیستمهای احراز هویت براساس اثبات دانش صفر: مشتریان از اطلاعاتی که اجازه اشتراک آنها از نهادهای شریک برای تایید هویت خود به صورت آنلاین، چهرهبهچهره یا از طریق تماس تلفنی وجود دارد، استفاده میکنند و به این ترتیب فرآیندهای احراز هویت را آسانتر کرده و دسترسی مستقیم به سوابق بیماری و خدمات دولتی را فراهم میکنند. فقط اطلاعاتی که برای یک تراکنش خاص ضروری هستند به اشتراک گذاشته میشوند و سایر دادهها به نحو ایمن در سرور خدماتدهندۀ قابل اعتماد، باقی میمانند.
- امور مالی غیرمتمرکز:
اپلیکیشنهای غیرامانی[12] تمرکززدایی شده میتوانند واسطهها را حذف کنند. این کار امکان دریافت وام، سرمایهگذاری یا معامله محصولات مالی بدون وابستگی به نهادهای مالی تحت مدیریت مترکز را فراهم میکند. امور مالی غیرمتمرکز، با استفاده از قراردادهای هوشمند قطعی ریسکهای طرف معامله را از بین میبرند، هزینههای مربوط به واسطههای رانتخواه را حذف میکند و از سوی دیگر بهینگی بازار را با شفافیت بلادرنگ افزایش میدهد. امور مالی غیرمتمرکز براساس فناوری بلاکچین در حال پیشگام شدن در عصر جدیدی از فناوری، برهم زدن زنجیرههای ارزش و ساختارهای سنتی جاافتاده است. به موازات اینکه سیاستها و قوانین مالی در حال همراه شدن با شرایط جدید هستند، امور مالی غیرمتمرکز در حال گسترش فوقالعاده است.
آینده بلاکچین و فینتک، با نقشآفرینی بازیگران جدید و پیوستن نهادهای مالی قدیمیتر، یکی از روندهای بازگشتناپذیر امروز است.
[1] Distributed Ledger Technology
[2] Data stores
[3] Synchronized
[4] Immutable
[5] Cross-chain
[6] Interoperability
[7] Decentralized finance
[8] tokenization
[9] Spot
[10] Custody services
[11] Key escrow
[12] Non-custodial
[13] Deterministic
[14] Always valid
نویسندگان: دیک فانگ، فنگ هان، لوییس لیو، جان کو و آرتور شک
منبع: mckinsey
ترجمه و ویرایش اختصاصی برای وبسایت تکنوتجارت: محمدحسن هاشمخانلو
نظرات کاربران